-سايه مادر
فاطمه وثوقىراستى كه چه زود دوران كودكى و بى خيالى گذشت. وقتى به ۱۲ سالگى رسيدم، مادرم را بر اثر بيمارى از دست دادم. او تنها تكيه گاهم بود چون پدرم به دليل اعتياد شديد به مواد مخدر تن به كار نمى داد. بنابراين مادرم با سختى زياد و كارگرى در خانه هاى مردم خرج و مخارج زندگى مان را تأمين مى كرد. پدرم هم به تن پرورى عادت كرده بود، مادرم براى حفظ آبرويش سال ها كنار پدرم زندگى كرده و تمام سختى ها را به جان خريده بود. وقتى هم از كنارمان رفت، زندگى مان از هم پاشيد. پدرم پس از مرگ مادرم دائم با دوستان ناباب و لاابالى اش به خانه مى آمد و بساط ترياك را به راه مى انداخت.در جريان اين رفت وآم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان