تاکسیهای هزار رنگ بمبئی +عکس داستان شیرین پدربزرگ و هیولاهای کوچک شهرفرنگ/ داستان خاص جشنواره فیلم فجر در بخش بین الملل و ملی تاکسی های هزار رنگ بمبئی + تصاویر-
داستان شیرین هزار رنگ "اُچومِلُف ، افسر انتظامی، که پالتوی نویی پوشیده بود و بسته ای در دست داشت ، ازمحوطه ی بازار می گذشت. پشت سرش ، پلیسی مو حنایی در حرکت بود که غربالی لبالب ازانگورفرنگیِ مصادره شده را دودستی گرفته بود ، همه جا ساکت بود... توی میدان کسی دیده نمی شد ...
درهای بازِ میخانه ها ومغازه های کوچک، چون دهان های گرسنه ، بانگاهی غ