-
ماشین آقا آمد كه آرام آرام به داخل كوچه بپیچد. ماشین از جلو آمد. یكی هم ازآن طرف. ترافیك ایجاد شد. نگه داشت. نامهای آمادهكرده بودم. آوردم جلو بدهم.آقا شیشه ماشین را پایین كشید. آقا همیشه كنار شیشه مینشست. چند دفعه گفته بودیم وسط بنشینید ناراحت شده بود. عقب مینشست، آن هم كنار شیشه. من همیك كاپشن سرمهای پوشیده بودم. این به فكر هیچ كدام آنها نرسید كه در آن هوا كههنوز س