این یک داستان واقعی است! سونی پیکچرز داستان های ترسناک Goosebumps را به دنیای واقعیت مجازی آورد مذاکرات ژنو دستیابی به آشتی در سوریه را واقعی تر خواهد کرد داستانسبزی فروشی مادر / کارآفرینی برای ۸ نفر به موازات پرستاری از فرزند ناتوان + تصاویر-صدیقه پاک ضمیر آموزگار
من کلاس چهارم هستم و تازه به این مدرسه آمده ام. پارسال جای دیگری بودم. معلم های مدرسه جدیدم همه جوان و زیبا هستند، ولی من کمی ترس دارم، مضطربم. نمی دانم چرا، کلاس جدید برایم اضطراب می آورد. خانم فارسی ما خیلی خوب است. کتانی می پوشد. با لبخند وارد کلاس می شود و با صدای بلند می گوید: «بچه ها سلام!» همه بلند می شویم و می گوییم: «سلاااااااااام.» از صورتش و لبخندش خوشم می آید. نمی دانم چرا آترین جلویش بلند نمی شود. شروع به درس دادن که می کند می گوید: «همه نگاه ها به من. من هم نگاهش می کنم ولی نمی دانم چرا از خودم صدا درمی آورم؛ صدای قطار، بره، گاو، گوسفند، موش...» چندبار
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان