-
داستان خواندنی آینه
"مردی که درکوچه می رفت هنوز به صرافت نیافتاده بود به یاد بیاورد که سیزده سال می گذرد که او به چهره ی خودش در آینه نگاه نکرده است . هم چنین دلیلی نمی دید به یاد بیاورد که زمانی درهمین حدود میگذرد که او خندیدن خود را حس نکرده است . قطعا به یاد گم شدن شناسنامه اش هم نمی افتاد اگر رادیو اعلام نکرده بود که افراد می باید شن