-دوستش داشتند. عزیزشان بود. او امینشان بود. برادرش از شوخی ها و از سر و کول هم بالا رفتن ها می گوید. خواهرش از آن دیدار آخر می گوید. پدر از صبوریش می گوید و مادر اشک هایش جان کلامش می شود. باورش سخت است که مادر غم فرزند دیده باشد و بگوید پسرم زنده است و برای شهادت او گریه نمی کنم. من برای غریبی های حضرت رقیه(س) گریه می کنم. ساده و بی آلایش این خانواده عاشقند. عاشق امینشان. همسرش همچنان بوی عشق را استشمام می کند. بوی پیرهنی که بوی زندگی می دهد. او زنده است که ما زنده بمانیم. در ادامه بخش دوم گفتگو با خانواده شهید "امین کریمی" را می خوانید: *** ** اعلام خبر شهادت پدر شهید بیان می کند: ب
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان