-نجات از دام شیطانی
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۵
کلاس اول دبیرستان بودم که پدر و مادرم برایم یک گوشی تلفن همراه خریدند. وقتی گوشی در دستم بود حس خوبی داشتم. فکر میکردم بزرگ شدهام و از همسن و سالان خودم بیشتر میفهمم.دوستانم از گوشی تلفن پدر یا مادرهایشان استفاده میکردند و این برای من یک افتخار بود که خودم تلفن داشتم. آزادانه به هر کسی که میخواستم زنگ میزدم و کسی هم نبود که بپرسد چه میکنم.یک روز بعد از مدرسه با دوستانم در خانه جمع شده بودیم که ناگهان سارا پیشنهاد داد با گوشی من بهصورت تصادفی شماره بگیریم و مزاحم شویم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان