-روزی مرگ سراغ مردی رفت و گفت: امروز آخرین روز توست / مرد: اما من آماده نیستم / مرگ: امروز اسم تو اولین نفر در فهرست من است. / مرد: پس بیا بنشین تا قبل از رفتن با هم قهوه ای بخوریم. / مرگ: حتما./ مرد به مرگ قهوه داد و در قهوه او چند قرص خواب ریخت. مرگ قهوه را خورد و به خواب عمیقی فرو رفت. مرد فهرست او را برداشت و اسم خودش را از اول فهرست حذف کرد و در آخر فهرست قرار داد. هنگامی که مرگ بیدار شد، گفت: تو امروز با من خیلی مهربان بودی برای جبران مهربانی تو، امروز کارم را از آخر فهرست آغاز می کنم. / بعضی چیزها در سرنوشت تو نوشته شده اند. مهم نیست چقدر سخت برای تغییر آنها تلاش کنی، اما هرگز تغییر نخوا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان