-خورشيد خردادهاي انقلاب... / و امامي كه همين نزديك است...
حياط كوچك خانه امام، از همان لحظه ورود حزن عجيبي به دل مي انداخت. بغض مثل گلوله اي سنگين و سربي توي گلويت گير مي كرد و حجم بي صدايش آرام آرام با بالا رفتن از پله هاي كوتاه و پهن بيت افزون مي شد و به جايي مي رسيدي كه نا خودآگه اتفاقي توي چشمت هويدا مي شد و جلوه دلتنگي را با چكيدن قطره اشكي كه از گوشه چشم تا زير گلو سر مي خورد احساس مي كردي.
باشگاه جواني خبرگزار