-دختر شرق
اعمال فشار او فقط بيشتر مرا شكاك كرد. او معمولاً از اشخاص با شرايط من حمايت ميكرد، ادعا ميكرد آنها شوهرهايي فداكار و دلسوز هستند، در حالي كه شوهرهاي سرخوش و پر جنب و جوش را ديگر زنان دنبال ميكنند و ازدواج من هرگز با آرامش توأم نخواهد بود. من ميدانستم كه اين قبيل افراد جانم را به لب خواهند رساند.
خاله بهجت به من اصرار كرد كه براي صرف چاي به او و نامادري آصف ملحق شوم. قبول نكردم. حتي يك جلسه هم ممك