-کربلایی حسن از ماشین که پیاده شد، خنده روی لبانش خشکید و دو دستی زد توی سرش. اگر پسرش زیر بغلش را نگرفته بود، دو زانو روی زمین گل آلود روستا می افتاد. بنر بزرگی که زیر رگبار باران تازیانه می خورد، پیش روی چشمانش قرار داشت؛ «بنر ترحیم ١٢ نفر از دوستانش روی داربستی بزرگ». حالا فهمیده بود،مینی بوسی که چند روز پیش خبر سقوطش به دره هراز را شنیده بود، ١٨ نفر از دوستانش را با خود به ته دره برده است. همان ١٨ نفری که چند روز پیش با آنها به کربلا رفته بود اما با یک اتفاق، آنها را در ازدحام جمعیت زایران گم کرد تا تنها
نخستین بار چگونه از سقوط مینی بوس دوستان تان در دره هراز باخبر شدید؟
روز تشی
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان