-من به صورتش نگاه نمی کردم چون خیلی دوستش داشتم و اگر نگاه می کردم، دلم به حالش می سوخت. گفتم حالا بمون اگر نری بهتره. دیدم گریه کرد و به التماس افتاد. من هم گریه ام گرفت.به گزارش مرآت نیوز به نقل از مشرق ، قرارشان این بود که برای پسرشان گریه نکنند. این را در اثنای مصاحبه وقتی بغض پدر ترکید فهمیدیم. مادر او را دل داری می داد و می گفت «قرارمون این بود که گریه نکنیم» ولی پدر باز هم در حین مصاحبه بغض کرد و گریست و عجیب است وقتی که یک مرد می گرید. یک بار هم به ما گفت که «تحمل داغ جوان سخت است» و ما که تجربه ای در این زمینه نداشتیم قطعا چندان متوجه نشدیم. «سجاد ط
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان