-
اشعار شهادت حضرت امام رضا خادمت پشت در قصر خبر می خواهد
از شب مبهم این فتنه سحر می خواهد کاش آن خوشه مسموم زبانش می گفت:
لب شیرین تو انگور مگر می خواهد؟ تو عبا روی سرت می کشی و پا به زمین
رفتنت تا به در خانه هنر می خواهد ای جگر گوشه که در حجره غم تنهایی
زهر از جان تو انگار جگر می خواه