-ناراحت بود. از نگاه غمبارش می شد این را فهمید. درد دلش باز شده بود. نیمه های شب، قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد. غصه می خورد...به گزارش جهان به نقل از جام نیوز به روایت سردار قربانی؛ ناراحت بود. از نگاه غمبارش می شد این را فهمید. درد دلش باز شده بود. نیمه های شب، قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد. غصه می خورد. با این حال، حاضر نبود روی حرف امام حرفی بزند. امام دوست نداشت به او آسیبی برسد. ... زودم خودم را رساندم خط. شاد و سرحال بود. بین رزمنده ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند. بالاخره امام راضی شده بود که ایشان به جبهه برگردد.
چهارشنبه ، ۱۸آذر۱۳۹۴
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان