- یادی از روزهای دلتنگی
ماجرای آمبولانسی که صبح عملیات روی قله بود!
وقتی به بهروز گفتم: «آمبولانس را از کجا گیر آوردی؟» در جوابم گفت: «دو چرخ عقب آمبولانس رفت تو دره و راننده نمیدانست چه کار بکند، به او گفتم اگر من آمبولانس را در بیاورم میگذاری بروم روی قله مجروحها را بیاورم.» راننده هم از خدایش بود.