-گروه فرهنگی « تیتریک »، به نقل از " هادیان البرز " این بار از زائران اربعین حسینی می گوید.. بسم الله.. ازشخصی پرسیدیم آژانس کجاست؟ گفت سرکوچه .. وقتی داخل ماشین آژانس نشستیم و بعد از مدتی که با راننده گرم گرفتیم گفت کجامیرید کوله بارو کوله پشتی و برداشتین و راهی شدین؟ گفتیم کربلا.. اشک به چشماش آمد و ناراحت شد..از ماجرای کربلا رفتن خودش تعریف کرد که شب ۱۹ ماه مبارک بعد از کلی گریه و آه و اشک در خواب مردی رو دیده بود قد بلند با عمامه سیاه و ریش سفید.. گفته بود باب الحوائج که صدا میکردی منم چی میخوای بگو.. گفت منم سر به زیر بودم و حرفی نتونستم بزنم مرتبه دوم گفت باب الحوائجی
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان