-چهارشنبه ۴ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۹
جریان آب، من را از سایر دوستانم جدا کرده بود، به جز من کسی در آن حوالی نبود از عملیات کربلای 4 جا ماندم. وقتی در وسط ستون و از زیر آب حرکت میکردم، یک لحظه متوجه شدم که طناب شل شده است و از ستون خبری نیست. بلافاصله سرم را از آب خارج کردم، دیدم عجب اوضاعی شده است. در آن حوالی کسی غیر از من نبود و ظاهر امر این را نشان میداد که جریان آب من را از سایر بچهها جدا کرده بود. در آن لحظه مانده بودم که چه اقدامی باید انجام دهم، از بین بردن یکی از سنگرهای عراقی وظیفهای بود که پیش از عملیات به من محول شده بود. با خود گفتم: حالا هم دیر نشده است
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان