-
امام علي (ع) در آيينه مثنوي مولوي(4) نويسنده: دکتر سيد سلمان صفوي(1) 5. حضرت علي (ع) ومرگ باز رو سوي علي وخوني اش وان کرم با خوني وافزوني اش گفت خوني را همي بينم به چشم روز وشب بر وي ندارم هيچ خشم زانکه مرگم همچون من شيرين شده ست مرگ من در بعث چنگ اندر زده ست. مرگ بي مرگي بود ما را حلال برگ بي برگي بود ما را نوال ظاهرش مرگ وبه باطن زندگي ظاهرش ابتر نهان پايندگي دررحم زادن چنين را رفتن ست درجهان او را زنو بشکفتن ست چون مرا سوي اجل عشق وهواست