-صدای میانه به نقل از مشرق ؛ زندگی به سبک مدافع حرم داشتم برای خودم زندگی میکردم که حاجی زنگ زد بیا مسجد. منم رفتم قرارشد سیم کشی وبرق مسجدو دست بگیرم. البته باکمک داود شروع کردم به متر کردنو علامت گذاری بعدشم باهیلتی افتادم به جون درودیوار ازکارکه خسته میشدیم آقارضاازشهدا میگفت ومانیرو میگرفتیم. راستی شهدا چقدرباحال بودن بااین بزنم تو مخت. این همون نردبونیه که بچه ها برای زدن بنرهای شهادتم کلی ازش استفاده کردن یهویی دلم هوای رفتن کردو کارا ی مسجدو نصفه نیمه ول کردم ورفتم حرم بی بی اونجا پام شکست بهم گفتن باید برگردی. منم گفتم این پاقراره بره زیرخاک چه فرق میکنه جاتون خالی. اونجا دمار ازروزگار
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان