-
گيلاسي غلتيده زير مبل نويسنده:حامد حبيبي گمان نمي كنم اين چيزها عادي باشند، حتي اگر هر روز و هر ساعت اتفاق بيفتند. مي دانم چه چيزهايي عادي است؛ كتاب خواندنم عادي است ، بوي قهوه عادي است و بالا رفتن سايه از آن ديوار روبه رو ، عصرها . اما اينكه وقتي سرم را از روي كتاب بر مي دارم مي بينم روي ميز در جايي كه تا چند لحظه پيش چيزي نبود ، يك بشقاب است كه از آن بخار بلند مي شود بدجوري به وحشتم مي اندازد. مدتي دل دل مي كنم و با خودم كلنجار مي روم كه بي توجه باشم ؛ ح