-
حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (4) نويسنده : بیژن کیانی 60 تازه به اردوگاه ما آمده بود. بعضي ها به كارهايش اعتراض مي كردند. يك روز رفتم پيشش . گفتم «من به شما و كارتون ايمان دارم. ولي بعضي ها مي گن كارهايي كه شما مي كني ، سازش با دشمنه». حرف هايم كه تمام شد ، دستم را گرفت و بردم كنار زمين خاكي ، جايي كه فوتبال بازي مي كرديم . گفت «امروز تاسوعاست. مي تونستيم بگيم به خاطر عزادار