-- همشهری دو - معصومه سلیمانی: گفت: «درضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم هیچ کس مرا به اسم صمد نمی شناسد. تمرین کن! خودت اذیت میشوی ها!»اسم شناسنامه ای صمد، ستار بود و اسم ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان می زدند. صمد می گفت:«اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر می کنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد». می خندید و به شوخی می گفت: «این بابای ما هم چه کارها می کند». بلند شدم و با لج گفتم: «من خوابم می آید. شب به خیر حاج صمد آقا». این سطور برگرفته از کتاب «دختر شینا»، خاطرات بانو قدم خیر محمدی
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان