-
فوتبال در سرما! افسر بعثي با چهره اي پر از خشم زل زد به صورت دو اسير ايراني که آنها را براي بازجويي پيشش آورده بودند و با زبان فارسي بريده بريده اي فرياد زد: - چرا داخل آسايشگاه شلوغ کرده ايد هان؟ احمد که قوي هيکل و درشت بود آرام و شمرده گفت: -کدام شلوغ کاري؟ ما فقط نماز خوانديم، همين.مگر نماز خواندن جرم است؟ مترجمي که کنار افسر بعثي بود.کلمه به کلمه را براي او ترجمه کرد.افسر بعثي بر آشفته تر شد. با مشت روي ميزي که جلوش بود کوبيد و بلندتر فرياد زد و جملاتي را