- خاطراتی از سالهای حماسه و ایثار
چشمهای نظارهگر حرم دیگر تاب نیاورد / آخرین زمزمههای یک دانشجو در لحظه عروج
هرکار کردم که او را عقب برگردانم اجازه نداد، کنارش نشستم، خون زیادی از او رفته بود، به من گفت که دانشجوی تربیت معلم بابل است، ناگهان خمپارهای بالای سرمان منفجر شد و او شهید شد.