-مروري بر رمان نوشته فتحالله بينياز؛وقتي براي گريه نيست! - محمود معتقدي
مطلب از اين قرار است: زمان متني است چندصدايي، كه از فضاهاي كلاسيك تا مدرن عبور كرده و به طرح داستاني ميپردازد كه به ظاهر حقيقي است، اما از درون غيرواقعي! مهندس جوان براي ادامه يك كار اداري به مسكو ميرود و در آنجا شاهد روايتها و متنهايي از يك حيات فرو ريخته سياسي و فرهنگي است كه از چشمانداز مافيايي روزگار تا روزگار اينجا و اكنون، فرضي را براي جوانان شاعر