- خاطراتی از شهدا
آرزویی که در دل مادر شهید ماند
وقتی خواست برود، آمد پیشم و گفت: «سیدننه! دوست دارم لباسم را تو برایم بپوشی.» چون لباس برادرش حسین را برایش پوشیدم او هم دلش میخواست لباس او را هم من برایش بپوشم.» در جوابش گفتم: «نه! نمیپوشم.»
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان س