-
به نام آنكه هستي نام از او يافت به نام آنكه هستي نام از او يافت فلك جنبش، زمين آرام از او يافت خدايي كافرينش در سجودش فلك برپاي دار و انجم افروز خرد را بي ميانجي حكمت آموز غم و شادي نگار و بيم و امّيد شب و روزآفرين و ماه و خورشيد نگهدارنده ي بالا و پستي گوا برهستي او، جمله هستي وجودش برهمه موجود قاهر نشانش بر همه بيننده ظاهر سواد ديده ي باريك بينان انيس خاطر خلوت نشينان خداوندي كه چون نامش بخواني نيابي در جوابش «لَن تَراني» وِرا كن بن