-
انگار بچه اي آن جا خوابيده باشد نويسنده:حامد حبيبي امروز دفنش کرديم. تو هنوز به خاطر آن شب او را نبخشيده اي. مي دانم. 20 سال به من گفتي که او را نمي بخشي. وقتي به من زنگ زدند لزومي نداشت با تو تماس بگيرم تا بفهمم سر حرفت ايستاده اي يا نه. من آن روزها اصلاً نفهميده بودم جنگي در کار است. بعد ها فهميدم آن روزها چه خبر بوده، وقتي بزرگ تر شدم، از چيزهايي که توي کتاب ها نوشته بودند و از رازهايي که تو فاش کردي. تو دست او را براي من رو کردي، براي دخترک