-
مادر نويسنده: ايرج ميرزا پسر، رو قدر مادر دان که دائم کشد رنج پسر، بيچاره مادر برو بيش از پدر خواهش که خواهد تو را بيش از پدر، بيچاره مادر ز جان محبوب تر دارش که دارت ز جان محبوب تر، بيچاره مادر نگهداري کند نه ماه و نه روز تو را چون جان به بر، بيچاره مادر از اين پهلو به آن پهلو نغلتد شب از بيم خطر، بيچاره مادر تموز و دي تو را ساعت به ساعت نمايد خشک و تر، بيچاره مادر براي اينکه شب راحت بخوابي نخوابد تا سحر، بيچاره مادر دو سال از گريه روز و شب تو نداند خواب و خور، بيچاره ماد