- بهیاد آن روزها
هیچوقت نفهمیدم او کیست / خون از رگ گردنش فوران میزد روی صورتم
چشمانش باز بود و دهانش هم، و من میگریستم، جنازهاش همانجا ماند و من سرخی خون گردنش را نیز همراه با چهره سیاه و موهای مجعدش بهخاطر سپردم، حتی نمیدانم نامش چیست؟
<
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان