-گروه میهن - ساری – حسین احمدی – رقیه توسلی- «اِروِت» را نشنیده بودم. نمی دانستم در همسایگی شهرم، به این نام، روستایی باشد... اصلاً خیلی چیزها را نمی دانستم... مثلاً این را که با یک آدرس قرار است به خانه ای از «چهاردانگه» گره بخورم.نمی دانستم قرار است از جنگل و رودخانه بگذرم، از پاییزی که لابه لای درختان انبوه جا خوش کرده تا مرا میهمان سرای آباد تو کند، ای مادرمهربان! «اِروِت» را نشنیده بودم. باور کن نمی دانستم «محمد و پویا و افشین»ی دارند زیر آسمان خدا به آمدنم فکر می کنند و مادر نازنینی که سال هاست رنج می برد و فردا را بیشتر از امروز دوست می دارد. حالا که آمدم، می خواهم هم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان