-
هکتور اژدها وعطسه هاي آتشين! نويسنده: يان بارت مترجم: شيرين محرابيان روزي روزگاري اژدهاي مهرباني را مي شناختم که دريک غار زندگي مي کرد. اويک بدن سبز و پر از پولک داشت واسم اش هکتور بود. اين اژدهاي مهربان آنقدر درته آن غار حوصله اش سر رفته بود که تصميم گرفت از آن جا خارج شود. تا بين حيوانات ديگر براي خودش دوست پيدا کند. بالاخره يک روز صبح، براي پيدا کردن هم بازي هاي جديد از خانه اش بيرون رفت. همين طور که داشت درجنگل مي گشت. ناگهان شروع کرد به عطسه کردن