-
يک جرعه زيارت نويسنده: مهدي قزلي اتوبوس مثل يک گاري تکان تکان مي خورد وتوي جاده پيش مي رفت. قرار بود موقع ظهر برسيم مشهد ولي از ظهر گذشته بود و هنوز به نيشابور هم نرسيده بوديم. دو بار توي راه خراب شده بود و راننده با آچار و ابزارش افتاده بود به جان موتور اتوبوس. توي راه فقط از ساختمان ها مي توانست سبقت بگيرد. همه اش تقصير تقي بود. از سال 77 که وارد دانشگاه شده بود پشت سرهم مي گفت بيا دونفري برويم مشهد. البته ده باري اردوي دانشجويي رفته بوديم ولي عشق دونفري سفر رفتن دا