- با خاطرات رزمندگان
برادری که جا ماند
دیدم از بچهها خبری نیست، هر چه خواستم بلند شوم و به رحمت و معاون گروهان بپیوندم، بهدلیل حجم زیاد آتش برایم مقدور نشد، حدوداً نیمساعتی در برزخ رفتن و نرفتن به سر بردم تا این که مجبور شدم راه برگشت را انتخاب کنم.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، خاطرات تلخ و شیرین رزمندگان دفاع مقدس