-
تک فرزنـدی یعنی تنـهایی همیشگی
یادش بخیر، مادر بزرگ سفرهای پهن میکرد که از یک طرف اتاق شروع میشد و بعد از چند پیچ و خم تا آن سوی اتاق امتداد پیدا میکرد. سفرهخانهاش چند متر کش میآمد، چون مادربزرگ و پدربزرگ ترجیح داده بودند با تولد فرزندان متعدد، خانواده پرجمعیتی داشته باشند. شلوغی، صدای هیاهو و داد و فریاد که همیشه تا پاسی از شب بلند بود، خنده بر لبانشان مینشاند، آنها از این