-به گزارش ورزش 11، دیدی هادی، دیدی که بالاخره به ورزشگاه آمدم، به یاد داری که می گفتی نمی توانم به استادیوم بیایم؟ دیدی آمدم! می بینی که آمدم و در زمین چمن آزادی دست در دست فرزندانت می دوم؟"... همسرت آنقدر دوید تا زانوهایش سست شد و به زمین خورد، این بار اما تکیه گاهی برای برخاستن نداشت، نفسش بالا نمی آمد و نایی برای بی تو ادامه دادن نبود، به زمین خورد اما زبان گشود تا همگان بفهمند روزی در گوشه خانه تان چه بر شما گذشته است که با مرور این خاطرات روزی هزار بار خواهند مرد و زنده خواهند شد. دستان "هانی" و "هانا" را گرفته بود و مجنون وار روی چمن آزادی می دوید، جا پای کفش هایت
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان