-
چون فرو آيي به وادي طلبشاعر : عطار پيشت آيد هر زماني صدتعبچون فرو آيي به وادي طلبطوطي گردون، مگس اينجا بودصد بلا در هر نفس اينجا بودزانک اينجا قلب گردد کارهاجد و جهد اينجات بايد سالهاملک اينجا بايدت در باختنملک اينجا بايدت انداختنوز همه بيرونت بايد آمدندر ميان خونت بايد آمدندل ببايد پاک کرد از هرچ هستچون نماند هيچ معلومت به دستتافتن گيرد ز حضرت نور ذاتچون دل تو پاک گردد از صفاتدر دل تو يک طلب گردد هزارچون شود آن نور بر دل آشکارور شود صد وادي ناخوش پديدچون شود در راه او آت