-
گفت اياز خاص را محمود خواندشاعر : عطار تاج دارش کرد و بر تختش نشاندگفت اياز خاص را محمود خواندپادشاهي کن که اين کشور تراستگفت شاهي دادمت، لشگر تراستحلقه در گوش مه و ماهي کنيآن هميخواهم که تو شاهي کنيجمله را شد چشم از آن غيرت سياههرکه آن بشنود از خيل و سپاهدر جهان هرگز نکرد اين احترامهر کسي ميگفت شاهي با غلامميگريست از کار سلطان زار زارليک آن ساعت اياز هوشيارمينداني وز خرد بيگانهايجمله گفتندش که تو ديوانهايچيست چندين گريه، بنشين شادکامچون به سلطاني رسيدي اي غلامگ