-
خواجهاي کز تخمهي اکاف بودشاعر : عطار قطب عالم بود و پاک اوصاف بودخواجهاي کز تخمهي اکاف بودبايزيد و ترمدي را در رهيگفت شب در خواب ديدم ناگهيپيش ايشان هر دو، کردم رهبريهر دو دادندم به سبقت سروريکز چه کردند آن دو شيخم احترامبعد از آن تعبير آن کردم تمامبيخودم آهي برآمد از جگربود تعبير اين که در وقت سحرحلقه ميزد تا که درگاهم گشادآه من ميرفت تا راهم گشادبي زفان کردند سوي من خطابچون پديد آمد مرا آن فتح بابخواستند از ما برون از بايزيدکان همه پيران و آن چندان مريدزانک م