-
گفت شيخ مهنه را آن پيرزنشاعر : عطار دلخوشي را هين دعايي ده به منگفت شيخ مهنه را آن پيرزنمينيارم تاب اکنون بيش ازينميکشيدم بيمرادي پيش ازينبيشک آن وردي بود هر روزيمگر دعاي خوش دلي آموزيمتا گرفتم من پس زانو حصارشيخ گفتش مدتي شد روزگارذرهاي نه ديدم و نه يافتماينچ ميخواهي، بسي بشتافتمخوش دلي کي روي باشد مرد راتا دوا نايد پديد اين درد را
#سرگرمی#