-
گفت چون سقراط در نزع اوفتادشاعر : عطار بود شاگرديش، گفت اي اوستادگفت چون سقراط در نزع اوفتاددر کدامين جاي در خاکت کنيمچون کفن سازيم، تن پاکت کنيمدفن کن هر جا که خواهي والسلامگفت اگر تو بازيابيم اي غلامپي نبردم، مرده کي يا بي تو بازمن چو خود را زنده در عمري درازيک سري مويم نبود از خود خبرمن چنان رفتم که در وقت گذربرنيامد يک دم از من بر مرادديگري گفتش کهاي نيک اعتقادمستمند کوي عالم بودهامجملهي عمرم که در غم بودهامکز غمم هر ذرهاي در ماتم استبر دل پر خون من چندان غمس