-
عابدي کز حق سعادت داشت اوشاعر : عطار چار صد ساله عبادت داشت اوعابدي کز حق سعادت داشت اوراز زير پرده با حق گفته بوداز ميان خلق بيرون رفته بودگر نباشد او و دم، حق هم بس استهم دمش حق بود و او همدم بس استبر درختش کرد مرغي آشيانحايطي بودش درختي در ميانزير يک آواز او صد راز بودمرغ خوش الحان و خوش آواز بوداندکي انسي بدمسازي اويافت عابد از خوش آوازي اوروي کرد و گفت، با آن مرد کارحق سوي پيغامبر آن روزگاراين همه طاعت بکردي روز و شبميببايد گفت، کاخر اي عجبتا به مرغي آخرم بفروختي