-
پس درآمد زود بوتيمار پيششاعر : عطار گفت اي مرغان من و تيمار خويشپس درآمد زود بوتيمار پيشنشنود هرگز کسي آواي منبر لب درياست خوشتر جاي منکس نيازارد ز من در عالمياز کم آزاري من هرگز دميدايما اندوهگين و مستمندبر لب دريا نشينم دردمندچون دريغ آيد، نجوشم چون کنمز آرزوي آب دل پر خون کنمبر لب دريا به ميرم خشک لبچون نيم من اهل دريا، اي عجبمن نيارم کرد از و يک قطره نوشگرچه دريا ميزند صد گونه جوشز آتش غيرت دلم گردد کبابگر ز دريا کم شود يک قطره آبدر سرم اين شيوه سودا بس بودچون مني ر