-
بعد از آن طاوس آمد زرنگارشاعر : عطار نقش پرش صد چه بل که صد هزاربعد از آن طاوس آمد زرنگارهر پر او جلوهي آغاز کردچون عروسي جلوه کردن ساز کردچينيان را شد قلم انگشت دستگفت تا نقاش غيبم نقش بسترفت بر من از قضا کاري نه نيکگرچه من جبريل مرغانم وليکتا بيفتادم به خواري از بهشتيار شد با من به يک جا مار زشتتخت بند پاي من شد پاي منچون بدل کردند خلوت جاي منرهبري باشد به خلدم رهنمايعزم آن دارم کزين تاريک جايبس بود اينم که در دروان رسممن نه آن مردم که در سلطان رسمبس بود فردوس عالي