-

بلبل شيدا درآمد مست مستشاعر : عطار وز کمال عشق نه نيست و نه هستبلبل شيدا درآمد مست مستزير هر معني جهاني راز داشتمعنيي در هر هزار آواز داشتکرد مرغان را زفان بند از سخنشد در اسرار معاني نعره زنجملهي شب ميکنم تکرار عشقگفت برمن ختم شد اسرار عشقتا زبور عشق خوانم زار رارنيست چون داود يک افتاده کارزير چنگ از نالهي زار من استزاري اندر ني ز گفتار منستدر دل عشاق جوش از من بودگلستانها پر خروش از من بوددر دهم هر ساعت آوازي دگربازگويم هر زمان رازي دگرهمچو دريا جان من شور آوردعشق چو