-
موي به من ده که نيست قوت موري مراشاعر : عطار گر من چون مور را دست به مويت رسيدموي به من ده که نيست قوت موري مراموي تو اين مور را قوت پيلي دهدمور کنم پيل را موي کشان در هواکرد دلم موي تو تنگتر از چشم مورمور ضعيف توام موي به من کن رهاسر چه کشي همچو موي از من چون مورچهکور شود چشم مور موي تواش در قفاشاه محمد که مور بست نطاقش به مويموي به موري سپار پيش سليمان بيامور نيازرد ازو يک سر موي اي عجبزانکه ازو مور را نيست به مويي عنامور اگر بندگيش يک سر مو يافتيزانکه به مور