-
اي مرغ روح بر پر ازين دام پر بلاشاعر : عطار پرواز کن به ذروهي ايوان کبريااي مرغ روح بر پر ازين دام پر بلاگر چشم خويش بازگشايي از آن لقابر دل در دو کون فروبند از گمانکز هيچ کس نديد دمي هيچکس وفاسيمرغ وار از همگان عزلتي طلبگنجي نيافت هيچ کس از بيم اژدهاگنج وفا مجوي که در کنج روزگاربنگر که با تو چند بگفتند انبيابنگر که چند پند شنيدي ز يک به يکدر ششدر غرور دغل بازي و دغااين جمله گفت و گوي نه زان بود تا تو خوشتو در محل نيستي و معرض فناآخر بقاي عمر تو تا چند درکشدوي ه