-
کجايي اي دل و جانم مگر که در دل و جانيشاعر : عطار که کس نميدهد از تو به هيچ جاي نشانيکجايي اي دل و جانم مگر که در دل و جانينشاني از تو کسي چون دهد که برتر از آنيبه هيچ جاي نشاني نداد هيچ کس از توکز آفتاب هويداتري اگرچه نهانيعجب بماندهام از ذات و از صفات تو دايمهمه جهان ز تو پر گشت و تو برون ز جهانيچه گوهري تو که در عرصهي دو کون نگنجيتويي که از تويي خود مرا ز من برهانيمنم که هستي من بند ره شدست درين رهمرا ز چاه به ماه ار بر آوري تو توانيمن از خودي خود افت