-
اي حسن تو آب زندگانيشاعر : عطار تدبير وصال ما تو دانياي حسن تو آب زندگانيوز بنده جدا مشو که جانياز ديده برون مشو که نوريبا ما تو هنوز چون کمانيما با تو چو تير راست گشتيمروزي که چو من شوي بدانيپرسي تو ز من که عاشقي چيستهرچند قلندر جهانيزنهار مشو تو در خراباتشهمات شوي و ره ندانيشطرنج مباز با ملوکانروح است غذاي مرد فانيعطار سخن چنين همي گفت
#سرگرمی#