-
هر دمم مست به بازار کشيشاعر : عطار راستي چست و به هنجار کشيهر دمم مست به بازار کشيمست گرداني و در کار کشيمي عشقم بچشاني و مراگاهم از کعبه به خمار کشيگاهم از کفر به دين باز آريگاهم اندر ره اسرار کشيگاهم از راه يقين دور کنيگاهم از ميکده در غار کشيگه ز مسجد به خرابات برياز مصلام به زنار کشيچون ز اسلام منت ننگ آيدهر دمم در ره کفار کشيچون مرا ننگ ره دين بينياندرين واقعه بر دار کشيبس که پيران حقيقتبين راخون خوري تن زني و بار کشياي دل سوخته گر مرد رهيهمچو گلبن ستم خار کشيبر امي